دیپلماسی❜ نقدی بر یک خبر: برپایی نخستین همایش بررسی راهکارها و فرصت‌های «تمرکززدایی» سرمایه‌گذاری گردشگری در استان + فیلم

  • بازدید: ۲۴۴
به نام خدا، در خبرها آمده بود که قرار است در حاشیه ی رویداد مبارک «برگزاری پانزدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری خراسان رضوی» (یعنی طی پنج روز از 11 تا 15 شهریور ماه 97)، چهار رویداد جنبی مبارک تر یعنی «چهار همایش تخصصی و مشورتی» با موضوعات مختلف در تالار اجتماعات محل نمایشگاه بین المللی مشهد برگزار شود. برگزاری هر نمایشگاه را می توان به مثابه ی... ... «ویترینی از بهترین غذاهای جسم و روح» تعبیر کرد که از مدتها پیش برای بازدیدکنندگان در موضوعات مختلف مهیا شده، اما بر این باوریم که مهمتر از نفس برگزاری هر نمایشگاهی، برپایی نشست های جانبی هم اندیشی و جلسات هم افزایی آراء صاحبنظران است که دقیقاً به مثابه ی اتاق فکر (و در این مثال، شما بخوانید کارگاه آشپزی) نقش ایفا می کند. در این نشست هاست که پیرامون سه مؤلفه ی کانونی: 1- نگرش ها (چطور می اندیشیم؟)، 2- راهبردها (حال، برنامه هایمان چیست؟) و 3- راهکارها (بالاخره با چه ابزارها و مکانیزمی می خواهیم آن اندیشه ها و آن برنامه ها را اجرایی کنیم؟) بحث و تبادل نظر می شود؛ بنابراین چه بسا برای عموم مردم، این چکش کاری های برنامه ها جذاب نباشد اما برای فعالان و دغدغه داران عرصه ی فکر و اندیشه، این رویدادهای علی الظاهر جانبی و بلکه «حواشی»، بسیار مهمتر و راهبردی تر از خود متن نمایشگاه است.شایان ذکر است این چهار رویداد، به ترتیب در روز اول نمایشگاه (11 شهریورماه) با برپایی «همایش آشنایی با روش‌های تأمین منابع مالی پروژه‌های سرمایه‌گذاری گردشگری»، در روز دوم (12 شهریورماه) با برگزاری «همایش تکنیک‌های بازاریابی و فروش در اقامتگاه‌های بوم‌گردی»، در روز سوم (13 شهریورماه) با تشکیل «همایش آشنایی با روش‌های سرمایه‌گذاری خارجی در پروژه‌های گردشگری استان» و هر سه از ساعت 19:30 الی 21:30 دنبال خواهد شد.اما رویداد چهارم و آخری - که بیشتر موضوع بحث ماست و از بابت طرح آن کمی نگرانیم - «همایش بررسی راهکارها و فرصت‌های تمرکززدایی سرمایه‌گذاری» است که در روز ما قبل آخر یعنی چهارشنبه 14 شهریورماه از ساعت 16:30 الی 19:30 عصر برگزار خواهد شد که فی نفسه، هیچ ایراد و اشکالی بر آن مترتب نیست، اما خط فکری خاصی که طی یک ماه اخیر در اظهار نظرات متولیان گردشگری استان دنبال شده و همان خط مشی در اظهارات مسئولان لایه های پایین تر نیز آمده، باعث ایجاد این دغدغه ها و نگرانی ها شده است.البته منظورمان از مصاحبه های مسئولان، کثرت آه و ناله های رئیس محترم اتحادیه ی هتل داران استان در فضای رسانه مبنی بر ضرردهی صاحبان هتل ها در مشهد به دلیل افزایش «زائر سراهای دولتی» و یا به تعبیر ایشان فزونی لجام گسیخته ی «خانه مسافرهای شهر» و ... نیست که سال هاست به این مصاحبه های «همیشه منفی»، همیشه مأیوسانه و در نقطه مقابل، اما «ما چقدر خوبیم!» (تکیه کلام عادل فردوسی پور)، دیگر عادت کردیم! این که همیشه مقصر دولت و حاکمیت است و خود مالکان و مدیران هتل ها، اگر برای جذب گردشگر خارجی و داخلی، برنامه ی مفرح و متنوع و جذابی در قالب تورهای گردشگری فصلی و منظم نداشته باشند، عیبی ندارد؛ اگر طرح و ایده ای منعطف و خلاقانه و از همه مهمتر، ارزان قیمتی برای جذب مسافر و یا بازاریابی بین المللی ارائه ندهند، هیچ اشکالی ندارد؛ اما این استانداری است که باید عاجلاً هم روند هتل سازی ها را متوقف کند و هم احداث «زائرسراهای دولتی» را کأنّ لم یکن تا مسافران مجبور به اقامت در هتل ها شوند!مضافاً این که اگر خدمات گردشگری جدیدی به فهرست خدمات هتل های غیر هوشمند آنان اضافه نشود، نقصی شمرده نمی شود، اما در نقطه مقابل، همین که ارزش پول ملی در برابر دلار و یورو افت می کند، سبک مطالبات عوض شده، گفته می شود که باید از گردشگران خارجی و زائران غیرایرانی، هزینه ی خدمات به دلار و یورو اخذ شود! اگر در برابر این همه سکون و عدم تحرک به اضافه ی گرانی هزینه ی اسکان یک شب در هتل ها آن هم برای زواری که به سفر زیارتی «حج فقرا» آمده اند، گلایه ای مطرح شود، سریع چماق پنج تا شش هزار «خانه مسافر» موجود در شهر را بر سر منتقد می کوبند که جذب مسافر دارند، اما مالیات و بیمه نمی دهند و حتی از بردن تعمدی اسم «خانه مسافرها» در جریان قائله ی پشت پرده دار «افزایش سفر زائران مجرد عراقی به مشهد نه به قصد زیارت بلکه ازدواج موقت» هم ابایی نمی کنند، تا شاید مسئولان امر مجبور به حذف بساط آنان شوند!به موضوع اصلی خود برگردیم؛ آنجایی که اوج نگرانی ما زمانی شکل جدی به خود گرفت که مصاحبه ی بسیار متفاوتی با معاون گردشگری استان توسط خبرگزاری تسنیم انجام شد که هم متن و هم فیلم آن ذیل عنوان «مشهد در حوزه تأسیسات گردشگری اشباع شد!» در تاریخ هشتم مرداد 97 منتشر گردید. گزارشی که هرچند مستند آن، آمار روی میز معاونت برنامه ریزی و منابع اداره کل گردشگری استان نقل شد، اما در درون، از یک دگردیسی اساسی و بلکه زلزله ای بسیار خفیف در اتاق فکر متولیان اول گردشگری استان خبر می داد. این که چطور می شود سال های بسیار طولانی، یکسره در رسانه ها، شاهد حجم انبوهی از درخواست های مسئولان گردشگری استان و بلکه کشور برای جذب منابع مالی سرمایه گذاران داخلی و خارجی و جلب مشارکت های مردمی برای شکل گیری و رونق پروژه های گردشگری شهر حتی در حوزه ی تأسیسات گردشگری بودیم که احداث مجموعه ی بزرگ شهر رؤیایی پدیده و مرکز تعطیلات و سرگرمی و هایپرمارکت آن و... در زمینی به وسعت 50 هکتار (صرفاً جهت تقریب ذهن ذکر می شود که این مساحت، بلاتشبیه برابر با وسعت حریم حرم مطهر رضوی است) و با زیر بنایی بالغ بر یک میلیون و 110 هزار متر مربع از آن جمله است. ولی امروزه، به بهانه ی «تقسیم عادلانه منابع در شهرستان های استان»، به یکباره اعلام می شود که «مشهد در حوزه ی تأسیسات گردشگری اشباع شد!» و بدیهی است تنها پیامی که از این سری اخبار به سوی سرمایه گذاران داخلی و خارج مخابره می شود، این است که در حوزه ی تأسیسات گردشگری و پروژه های عمرانی صنعت هتلینگ مشهد، دیگر سرمایه گذاری نکنید چرا که هم اکنون واحدهای فعال، زیان می دهند و قطعاً در آینده نیز با اتمام عملیات احداث و پیوستن واحدهای اقامتی جدید به این جرگه، این ضرر و زیان ها بیشتر خواهد شد که ما در صحت چنین آماری حتی ذره ای تردید نداریم، اما چنین برداشت و نتیجه گیری از آن را نه تنها صحیح ندانسته، بلکه بسیار مضر و زیان بار برای آتیه ی صنعت گردشگری استان می دانیم. همین ابتدا آشکارا بگوییم قطعاً منظور ما، انکار ضرورت های تمرکز زدایی از سرمایه گذاری های صنعت گردشگری از مشهد و لزوم هدایت و توزیع سرمایه های جدید به خارج شهر نیست و نمی خواهیم بگوییم که الزاماً باید تمامی منابع دولتی و یا سرمایه های بخش خصوصی فقط و فقط به سمت و سوی مشهد گسیل شود و یا چون فعال در حوزه ی بین الملل و تکریم زائران خارجی هستیم، الزاماً باید کل منابع مالی و معنوی استان صرفاً در حوزه ی خدمات بین الملل و توسعه ی زیرساخت های خدماتی برای افزایش شمار کمی و کیفی زائران غیر ایرانی رضوی هزینه گردد و توسعه ی گردشگری شهرستانها و حتی بوم گردی ها در روستاها مورد غفلت قرار گیرد؛ خیر!بلکه نقد بسیار جدی که صرفاً بر موضوع و دستور کار این همایش و خط سیر جدیدی که قرار است متولیان گردشگری استان دنبال کنند،نهفته در پاسخ این سئوال است که آیا تمام اهداف راهبردهای کلان، سیاست های اولویت دار و محوری مانند «توسعه ی کمی و کیفی گردشگری دینی و زائران غیر ایرانی»، همه به سرانجام مطلوب خود رسیده و محقق شده، یا به تعبیر خود دوستان «اشباع» شده و حالا نوبت به تمرکززدایی از سرمایه گذاری های گردشگری از مشهد به سمت سایر شهرستان های استان رسیده است؟! به راستی نقش و جایگاه «اقتصاد زیارت و زائر غیرایرانی» به عنوان پول سازترین و پایدارترین عرصه برای رونق گردشگری در هرم مدیریتی متولیان اول گردشگری استان کجاست؟ آیا صرفاً یک جایگاه تشریفاتی و سمبلیک است که «حالا بد نیست چند کشور خارجی هم در این نمایشگاه گردشگری شرکت کنند تا وجهه ی بین المللی به خودش بگیرد!» یا نه؟ به ارجحیت و اولویت مقوله ی «گردشگر خارجی» ذیل هر عنوان بویژه «زیارت» باور قلبی داریم؟! اگر چنین است - که باید نیز چنین باشد - پس چرا در زمان اوج گیری سفرهای گردشگری زوار داخلی و خارجی، چرا به موازات برپایی یک «نمایشگاه بین المللی گردشگری» آن هم با حضور حداقل هفت کشور فعال در این عرصه، آن هم پس از «یک دهه توقف» و آن هم در بین المللی ترین مرکز فرهنگی و نمایشگاهی شهر که ماهانه چندین رویداد بین المللی در آن برگزار می شود، چرا هیچ اتفاق پررنگ و اثرگذاری مختص آسیب شناسی مشکلات و حل موانع رونق بخشی «گردشگری دینی و تکریم زوار خارجی حرم رضوی» برگزار نشده و صرفاً به یک برگزاری یک همایش بررسی روش های جذب سرمایه گذاری خارجی اکتفا می شود؟    و چرا رویکرد «توسعه ی گردشگری دینی متکی بر زائر غیر ایرانی» در فهرست اولویت ها و ارجحیت های متولی اول گردشگری استان نیست و یا به اندازه ی کافی پررنگ نشان داده نمی شود؟! مگر نه این است که بر اساس رصد تمام رویدادها و مناسبات بین المللی قریب به یک دهه ی شهر توسط این اندیشکده، جایگاه «دیپلماسی گردشگری» در مشهد، متأسفانه در «ردیف چهارم» قرار دارد و این برای کلان شهری که هم مزیت مطلق و هم مزیت نسبی و هم اولویت و هم اولیت آن باید «توسعه ی گردشگری دینی و زائر خارجی» باشد، اصلاً شایسته و زیبنده نیست!مگر نه این که به استناد مصاحبه ی اخیر خود مدیرکل محترم گردشگری استان، سرمایه‌گذاران افغانستانی بالغ بر 70 درصد سرمایه‌گذاری خارجی خراسان رضوی را به خود اختصاص داده‌اند و 60 درصد حجم سرمایه‌گذاری گردشگری استان را نیز سرمایه‌گذاران افغانستانی در استان دارند؟! حال اگر اینقدر حضور سرمایه گذاران افغانستانی در حوزه ی گردشگری مشهد پررنگ است، آیا به رسم پاسداشت محبت آنان، شایسته نیست که به مصداق «هل جزاء الاحسان الا الاحسان»، بخشی از همت و وقت و انرژی خود را برای تسهیل و سریع روند خدمات دهی حمل و نقل، اقامت و اسکان و تغذیه و رفاه زوار بزرگوار اما کم توقع و مظلوم کشوری بگذاریم که ثروتمندان آنان، بیشترین پول را در مشهد الرضا هزینه می کنند، اما درددل همشهریان شان شنیده نمی شود و برای حل مشکلات و تکریم آنان قدمی برداشته نمی شود؟!اجازه دهید کمی از مصادیق فاصله گرفته و حال به همین بهانه و فرصت ذی قیمت، کمی «مفهومی» بحث را به پیش ببریم تا عمر این نوشتار، پس از پایان این نمایشگاه پنج روزه، به سر نرسد! اگر در ادامه بخواهیم چنین روش و سیاقی را دنبال کنیم و بگوییم که «الان چرا تقسیم عادلانه ی منابع، اول ماست؟» و چرا «توسعه گردشگر غیر ایرانی نیست؟»، باید بگوییم کُنه تمام حرفمان، تبلور یافته در این دو بیت از اشعار حافظ علیه الرحمه است که می فرماید: «سالها دل طلب جام جم از ما می کرد .... و آن چه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد» / «گوهری کز صدف کُوْن و مکان بیرون است ... طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد» آیا شایسته نیست حال که گوهر ذی قیمت مضجع نورانی «حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام»، از صدف «عراق و حجاز و شامات» بیرون افتاده و در نقطه ای دور در «توس» میهمان ماست، آن گاه ما به تأسی از آموزه های «شبه دانش» مکاتب اقتصاد گردشگری حاکم بر جهان معاصر، در حالی که «جام جم» هویدا را در کنار خود داریم، اما باز همچون کسی که گمشده ای دارد و راه دستیابی به او را نمی داند، هی سراغ راه نجات را از این و آن بپرسیم و با طرح دستورکارهای جدید و نوظهور، از پررنگی و تلألؤ محور ناب و کانونی خود بکاهیم و آن را خواسته یا ناخواسته به حاشیه برانیم؟!اگر این گوهر ارزشمند، «اولویت» ماست، پس باید «اوّلیت» ما هم باشد، چون به برکت ورود میلیون ها زائر ایرانی و غیر ایرانی مضجع منور رضوی است که منابع مالی و سرمایه های مادی سرازیر این خطه می شود؛ سرمایه هایی که می تواند بخشی از آن یا سرریز آن، از رهگذر سیاست گذاری تشویقی خلاقانه و منعطف و صحیح، به سمت سایر مناطق کم برخوردار و شهرستان های استان هدایت شود!به بیانی دیگر، وجود بارگاه ملک پاسبان رضوی، تنها «مزیت مطلق» حوزه ی گردشگری دینی ماست و نباید آن را در سبد اقتصاد استان، هم سنگ و هم تراز سایر سبدها و بلکه «مزیت های نسبی» این خطه بدانیم و بگوییم: «چون تمرکززدایی در اقتصاد یک اصل است، پس نباید همه ی تخم مرغ های خود را تنها در یک سبد بگذاریم، بلکه عقل سلیم حکم می کند که این منابع در سبدهای مختلف توزیع شود!» بنابراین بیایید هم فکری کنیم تا از تخم مرغ های سبد زیارت برداشته و در سایر سبدهای خالی شهرستانهای استان بگذاریم! کما این که سالها پیش با همین طرز تفکر غلط و قیاس مع الفارق، عده ای حتی بر انتخاب مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگی کشور» خرده می گرفتند تا چه برسد به انتخاب به عنوان «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» و این عنوان را شایسته ی شهرهایی چون «شیراز» می دانستند و می گفتند که باید مشهد را «پایتخت معنوی و سوغات زیارت» نامید همچنان که «تهران پایتخت سیاسی و اقتصادی» کشور است، یا «قم پایتخت مرجعیت حوزوی» کشور، «شیراز پایتخت شعر و ادب»، «اصفهان پایتخت صنایع دستی»، «همدان پایتخت صنعت مبل و منبت» و... .هرچند بحث کمی به طول می انجامد، اما به نظر می رسد ادامه ی این بحث تخصصی، دو پیش نیاز کوتاه علمی تحت عناوین «اولویت و اولیت» و «مزیت مطلق و مزیت نسبی» دارد که چند بار این واژه ها را تکرار کردیم اما بدون شرح مختصر آن، نمی توان امید وافی به درک کافی این سئوال داشت که اساساً مغز حرف ما چیست و کلاً چه می خواهیم بگوییم؟: اول، - همان طور که همگان می دانیم - بر اساس شاخص های تعریفی صاحبنظران علم مدیریت دانش بنیان و مهارت محور از «کارآمدبخشی خلاقانه در تحقق اهداف سازمانی»، ما در مسیر تحقق برنامه های اجرایی خود، همیشه یک سری «اولویت» ها داریم و یک سری «اوّلیت» ها (یا همان پیش نیازها) و تردیدی نیست که در گام اول، همه به «اولویت» ها فکر می کنیم و سریعاً به سراغ راه های اجرایی کردن آنها می رویم و اغلب، «اولیت» ها و پیش نیازها و «اول» ها، مغفول واقع می شوند!کما این که در همین مبحث اولویت بخشی به انجام امور، فراموش می کنیم که یک سری از کارها، الزاماً باید در «طول» هم و به صورت متوالی یکی پس از دیگری انجام شوند و تا زمانی که قدم اول (جذب ثروت) برداشته نشده، نمی توان قدم دوم (توسعه ی مناطق کم برخوردار) را برداشت، در حالی که چه بسا، ما عادت به انجام امور در «عرض» هم هستیم و طبیعی است که نتیجه ی درست نخواهیم گرفت!در مقام تمثیل، حال که کل منطقه دچار خشکسالی است، اول اجازه بدهیم ابرهای باران زا به سمت این خطه سرازیر شود و فراوان ببارد، حال اگر این ابرها، به سمت و سوی آن مناطق کم برخوردار هم گسیل نشد، جای نگرانی نیست، چراکه مخازن سدهایمان مملو از میلیون ها متر مکعب ذخیره ی آب است و می توان به سهولت و سرعت و به روش های متداول و کم هزینه ی دیگر، این آب را به سایر مناطق هدایت کرد! بنابراین درست است که «هدایت و توزیع عادلانه ثروت در تمام کشور» یک «اولویت» است، اما همین اولویت، یک «اولیتی» دارد که وجود منابع است و تا منابع مکفی حاصل نشود، حرف از توجه به «اولویت ها» بی معنی است!و اما مقدمه و پیش نیاز دوم: همگان به یکی از اصول اولیه و حتی پیش پا افتاده و بسیار بدیهی در مبحث «اقتصاد» کاملاً آشناییم که اساساً شکل گیری و سپس توسعه ی هر سرمایه گذاری در هر نقطه ای از دنیا، در وهله ی اول بر اساس توجه به «مزیت های مطلق» و «مزیت های نسبی» و بومی آن منطقه شکل می گیرد و سپس به فکر توسعه و گسترش آن می افتند. به عنوان مثال، کشور، ایالت و یا منطقه ای که اساساً با هیچ دریایی، مرز مشترک ندارد، قطعاً نیازی هم به سرمایه گذاری در صنایع سنگین و پر هزینه ی کشتی سازی ندارد، چون هیچ «مزیتی» در «صنعت کشتی سازی» نسبت به رقبا و سایر کشورها و مناطق ندارد و نباید حتی به آن فکر کند! و بالعکس، کشور، استان و شهری که در یک مؤلفه ی مهم اقتصاد مانند «اقتصاد گردشگری»، یک «مزیت مطلق» دارد و دهها و بلکه صدها «مزیت نسبی»، دیگر دلیلی ندارد تمرکز نگاه و اولویت و اولیت و ارجحیت سیاست های خود را از سبد «مزیت مطلق» برداشته و  پایه های اقتصادش را بر حوزه های دیگر اقتصاد مانند صنعت و کشاورزی و... استوار سازد.حتی به اعتقاد نگارنده، به دلیل کمبود منابع مغزافزاری (انسانی)، نرم افزاری و سخت افزاری و از همه مهمتر کمبود «مهارت های خلاقانه و منعطف» در استان، چه بسا مصلحت نباشد که همین اندک «تمرکز» و «منابع» قلیل نه به سایر بسترهای اقتصادی بلکه به سایر رشته های همین صنعت مادر، پرسود و کم هزینه و مولد و پایدار «توریسم و گردشگری» توزیع شود!اکنون بعد از این دو مقدمه ی کوتاه، پاسخ منطقی به دو سه سئوال راهبردی را از سیاست گذاران صنعت مادر گردشگری در خطه ی خراسان رضوی مطالبه می کنیم که:1. مگر ذره ای تردیدی هست که هم «اولویت» و هم «مزیت نسبی» مقوله ی گردشگری نه تنها در «مشهد»، و نه تنها در « استان خراسان رضوی» و نه تنها در «شمال شرق کشور» بلکه کلاً در «شرق کشور»، صرفاً و انحصاراً مقوله ی «زیارت» و «گردشگری دینی» است که فقط و فقط به برکت وجود «مضجع شریف رضوی» - این جاذبه ی فوق العاده پرکشش و منحصر به فرد - در این خطه مهیا شده است؟ اگر کسی حتی ذره ای تردید دارد، یه نیم نگاهی به نقشه ی کشور عزیزمان بیندازد و ببیند که جهت شریان های مواصلاتی اصلی و خطوط راه آهن و بزرگراه ها از سمت غرب و مرکز ایران به سمت شرق کشور، به کدام جهت است؟ یا این که بپرسد مقصد اول گردشگران ریلی، زمینی و هوایی کشور کجاست؟ پرسودترین فرودگاه کشور پس از تهران کجاست؟ بیشترین تخت های هتل های کشور در کجاست؟ آیا جز کلانشهر مشهد، می توان مقصد دیگری یافت؟2. پس اگر همه، واقعاً می پذیریم که اساساً، هم «اولویت» و هم «مزیت نسبی» اقتصاد شهر و استان، در گرو سرمایه گذاری در عرصه ی «توسعه ی گردشگر مذهبی و زائر غیر ایرانی» است، پس چرا تمان توان و ظرفیت و وقت و انرژی خود را در همین مسیر درست و صحیح، پی نمی گیریم و هر از چند مدت، آدرس های غلط به سرمایه گذاران می دهیم و خودمان را سرگرم اموری می سازیم که نه تنها «اولویت» ندارند، بلکه هیچ «اوّلیتی» هم ندارند، هرچند چه بسا در جای خود، اهمیت داشته باشند و ما منکر آن نیستیم!به لسانی دیگر، تمام بزرگ معماران متفکر و تأثیرگذار بر توسعه اقتصادی جهان معاصر از «کوتینگ لی» اقتصاددان چینی در تایوان گرفته تا پزشک جراح «ماهاتیر محمد» در مالزی، از «مان‌موهان سینگ» در هند تا «کمال درویش» در ترکیه و... همه و همه ، تنها و تنها به دلیل تمرکز تمام قوا و تجمیع تمام منابع بر یک یا نهایتاً دو سه «مزیت نسبی» منحصر به فرد و بومی کشورهای خود، توانستند اقتصادشان را متحول کنند و نه با پراکندگی منابع و بلکه سردرگمی در سیاست ها و راهبردها!به عنوان مثال، اگر «مالزی فقیر دیروز» - این مستعمره‌ی سابق بریتانیا - امروزه «مالزی ثروتمند و صنعتی» ای با رشد تولید ناخالص داخلی 9 درصدی طی سال 1991 تا 1997 شده، نه به خاطر سرمایه گذاری اولیه روی صنایع مادر و مولد از جمله «صنعت توریست» بود، بلکه تکیه بر یک یا چند «مزیت نسبی» اقتصادی، باعث شتاب موتور توسعه اش گردید و آن چیزی نبود جز «روغن پالم»، «کائوچو» و چند محصول کشاورزی دیگر، لذا تکیه ی صرف اولاً بر تنها «مزیت نسبی اش» که «اقتصاد کشاورزی» با توجه به اقلیم آب و هوایی مناسب بود، ثانیاً تولید چند «محصول استراتژیک» ولی باز مرتبط با همان «مزیت کشاورزی» و ثالثاً تکیه انحصاری فقط بر یک «محصول تهاجمی» یعنی «روغن پالم» بود که پایه های معماری «اقتصاد نوین و بومی مالزی» را بنا گذاشت و توانست «مالزی» را «مالزی» کند!بنابراین، تمام حرف ما برای توسعه ی اقتصاد استان و کلان شهر مشهد، همین چند سطر است:1. عمیقاً بپذیریم و باور کنیم که باید تمام داشته ها و منابع خود را فقط متمرکز و بر یک «مزیت» اعم از مطلق و نسبی کنیم و آن، شتاب بخشی به «توسعه ی گردشگری دینی و اقتصاد زیارت» و در رأس آن، تمرکز بر روی «زائران غیر ایرانی» است و بس! کما این که تولید «آتش» توسط یک ذره بین، انحصاراً با تمرکز تمام تشعشعات بر یک نقطه ی کانونی کاغذ ایجاد می شود و نه با تقسیم منابع!2. از ژرفای وجود، بپذیریم که «توسعه ی گردشگری دینی و اقتصاد زیارت» با محوریت «زائران غیر ایرانی»، هم  «اولویت» است و هم «اولیت»، هم «اهمیت» است و هم «ارجحیت» و هیچ مؤلفه ی دیگری، هم سنگ و هم تراز او در مشهد الرضا نیست و نباید در ردیف او قرار گیرد! تحقق این هدف متعالی، «قله» ی کوه است و سایر اهداف، در دامنه و کوهپایه قرار دارند و قراردادن سایر اهداف - هرچند ضرورت آن احساس شود - مانند همین بحث توزیع عادلانه منابع متمرکز شده گردشگری استان به سایر شهرستان ها - در قله و صدر این هرم، باعث می شود تمرکز همه ی قوا و منابع به سمت یک نقطه، از دست رفته و همت جمعی و عزم گروهی تلاشگران این عرصه، صرف اولویت های بعدی گردد.3. فراموش نکنیم که خطر اعلام سریع و بی مهابای تصمیمات کلان و راهبردی بویژه در صنعت مادر و مولد گردشگری آن هم به استناد آمار تحلیل نشده خاصه برای کلان شهری جهانی که می خواهد اقتصادش را بر پایه ی «گردشگری دینی» استوار سازد، دست کمی از اعلام سیاست های غلط کنترل جمعیت کشور - مانند آن اتفاق ناگواری که در دهه ی شصت افتاد و امروزه باعث کاهش وحشتناک زاد و ولد و پیرشدن هرم جمعیتی کشور شده - ندارد! خدا نکند روزی سرمایه گذاران داخلی و خارجی عرصه ی گردشگری استان به هر دلیل، از حوزه ی انباشت سرمایه های خود در بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان (از نظر وسعت) منصرف و پشیمان شوند و اصطلاحاً «قهر» کنند یا دست کم اقناع شوند که اشباعی!! در کار است؛ بهوش باشیم که آن زمان، بازگرداندن آنان به مسیر شوق برانگیز قبلی، دیگر با صدور یک اطلاعیه و بخشنامه و یک مصاحبه و یک درخواست و... امکان پذیر نیست و صدمات غیر قابل جبرانی به حوزه ی تأسیسات و زیرساخت های گردشگری مشهد وارد خواهد نمود؛ خصوصاً در افق سال 1400 به بعد که ان شاءالله قطار برقی و پرسرعت تهران - مشهد در بستر حمل و نقل ریلی کشور نیز راه اندازی شده، حجم پروازها با توجه به ارزانی سفر به ایران و مشهد از منظر زوار غیرایرانی رشد مضاعف یابد و از منظر داخلی نیز، پیش بینی ورود حداقل چهل میلیون زائر در سال انتظار است!فارسی شده ی هر آنچه گفتیم این می شود که بزرگ ایرانیان نام آشنا در عرصه های مختلف از سرمایه گذاری در صنعت گردشگری گرفته تا جهان هنر، از «حسین ثابت» که خود شهروند مشهد است و صاحب یکی از معتبرترین برندهای هتلینگ در ایران و اروپاست گرفته تا استاد «محمود فرشچیان»، اگر مشتاقانه سر به آستان مشهد الرضا می سایند و یکی با قدمش قرار است بیاید و بسازد و دیگری با قلمش آمده و معجزه گرده، فقط و فقط به خاطر وجود مضجع شریف و نورانی آستان ملک پاسبان حضرت امام ابالحسن الرضا علیه السلام است و حس خوب تکریم و تعظیم و خدمت به زائرینش، نه هیچ چیز دیگر! پس همیشه «اصل» را گرفته و «فرع» را نه این که رها سازیم، ولی تا از اصل به حد کفایت «فارغ» نشدیم، به «فرع» نپردازیم که یک کلام «آدرس دادن غلط است»!به قلم: عبدالرضا زرگری

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/3835


Share
نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها