دیپلماسی❜ فرهنگی / گفت‌وگو با تنها کتاب‌فروش افغانستانی مشهد | هیواد محلی برای تعامل ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها

  • بازدید: ۲۷۹
«عبدالوهاب واعظی» تنها کتاب‌فروش افغانستانی در مشهد است، در گفت‌وگو با او به موضوعات مختلفی پرداخته‌ایم، از شرایط مهاجران در ایران تا بازار کتاب در کابل، او می‌گوید: در افغانستان متقاضی کتاب‌های ایرانی زیاد است. سید محمدرضا هاشمی |شهرآرانیوز؛ اگر گذرتان به پاساژ مهتاب در خیابان سعدی مشهد افتاده باشد و با کتاب‌فروشی‌های آن آشنا باشید، حتما تابلوی «کتاب هیواد» به چشمتان خورده است..... یک کتاب‌فروشی که «عبدالوهاب واعظی» تنها کتاب‌فروش افغانستانی در مشهد آن را مدیریت می‌کند. اسم خاص این کتاب‌فروشی در کنار قفسه کامل کتاب‌های افغانستان و اخلاق خوش آقای واعظی سبب شده خیلی‌ها مشتری دائمی آن شوند. مغازه‌ای که در طول سال‌های طولانی بسیاری را به کتاب‌های مورد علاقه‌شان رسانده و به محلی برای دوستی بیشتر میان دو کشور هم‌زبان ایران و افغانستان تبدیل شده است. در گفت‌وگو با آقای واعظی درباره دشواری‌های تنها کتاب‌فروش مهاجر افغانستانی مشهد حرف زدیم، او از دلبستگی‌اش به مشهد گفت و از همدلی و همراهی همسر مشهدی‌اش در طول این سال‌ها. سال ۱۳۶۳ به ایران آمدیمعبدالوهاب واعظی متولد ۱۳۵۷ در افغانستان است. او زمانی که شش سال بیشتر نداشت سال ۱۳۶۳ همراه با خانواده هشت نفری‌اش به ایران مهاجرت کرد. در رشته ادبیات عربی در دانشگاه فردوسی مشهد درس خواند و بعد از پایان دوره کارشناسی به کتاب‌فروشی روی آورد و حالا نزدیک به ۲۰ سال است در مشهد کتاب فروشی دارد. از او درباره دلیلش برای انتخاب این شغل می‌پرسم، واعظی می‌گوید: کتاب همیشه یکی از دغدغه‌های من بوده است. از بچگی کتابخوان بوده‌ام و پول تو جیبی‌ام را صرف خرید کتاب می‌کرده‌ام. از طرفی همیشه دوست داشتم یک جایی باشد که محصولات مرتبط با افغانستان را ارائه کنم و این خلأ را احساس می‌کردم. از ابتدای کار، یکی از اهدافم این شد که آثار نویسندگان افغانستانی و همین‌طور آثاری که با افغانستان مرتبط است را در یک فروشگاه گردآوری کنم، خوشبختانه در این راه موفق بودم و حالا با تعداد زیادی از موسسات داخلی و بین‌المللی و استادان دو کشور ارتباط دارم و به افغانستان کتاب ارسال می‌کنم. البته که در طول این سال‌ها مشکلاتی هم وجود داشته است، مجوز فروشگاه را به نام همسرم که ایرانی است، گرفتم. طبیعتا اگر مجوز به نام من بود با مشکلات زیادی روبه‌رو بودم. درحالی که ایران در چهار دهه گذشته میزبان جمعیت زیادی از مهاجران افغانستانی بوده، اما ما شاهد حضور کمرنگ مهاجران در مشاغل فرهنگی هستیم، واعظی در‌این‌باره می‌گوید: من فکر می‌کنم یک علت این بوده است که آورده اقتصادی کار‌های فرهنگی ضعیف‌تر از مشاغل دیگر است. هم‌وطنان ما بیشتر به کار‌هایی روی می‌آورند که از نظر اقتصادی بازدهی بهتری دارد. علاوه بر این به نظر می‌رسد کار‌هایی که کمتر مهاجران به طرف آن‌ها رفته‌اند، از نظر مجوز گرفتن مشکلاتش بیشتر بوده است. او می‌گوید: من نزدیک به دوازده سال است که در پاساژ مهتاب کتاب‌فروشی دارم، قبلا هم در جا‌های دیگر شهر فعالیت کرده‌ام. بسیاری از مشتریان ما می‌دانند که من افغانستانی هستم. کسی که به کتاب‌فروشی ما می‌آید، با کتاب‌هایی درباره افغانستان روبه رو می‌شود. در هیچ کتاب‌فروشی یک قفسه کتاب با موضوع افغانستان یکجا نیست. رفتار مردم مشهد با افغانستانی‌ها بسیار دوستانه استاز او درباره رابطه‌اش با مشهد سؤال می‌کنم، واعظی در‌این‌باره می‌گوید: من مشهد را خیلی دوست دارم، از کودکی با مشهد، فرهنگ و آداب و رسوم مردمش آشنا شده‌ام. اتفاق افتاده که من برای چند روز به شهر دیگری رفته‌ام و ناخودآگاه دلم برای مشهد تنگ شده است. احساس می‌کنم مردم مشهد هم به نوعی شناخت بهتری درباره مردم ما دارند و رفتارشان بسیار دوستانه است مشهد یکی از کانون‌های اصلی حضور مهاجران افغانستانی از ابتدای آغاز مهاجرت آن‌ها به ایران بوده است، و از همان ابتدا تعدادی از چهره‌های شاخص و فعال مهاجر در مشهد سنگ بنای تاسیس کانون‌های فرهنگی هنری و نشریات گوناگون را بنا نهادند. این (در شرایط مهاجران در مشهد) بی‌تاثیر نبوده است. بسیاری از کسانی که در سال‌های اخیر در کابل مسئولیت‌های سیاسی و فرهنگی دارند، از مهاجران ساکن مشهد بوده‌اند. به گفته مسئول انتشارات بدخشان نسل جدید مهاجران ساکن ایران طبیعتا تفاوت زیادی با نسل‌های گذشته دارند: من وقتی نسل جدید مهاجران را می‌بینم، و آن‌ها را با خودمان مقایسه می‌کنم تفاوت زیادی وجود دارد، هرچند که این تفاوت در جامعه ایران و میان نسل‌های مختلف هم وجود دارد. وضعیت مهاجران تابع شرایط سیاسی استواعظی درباره شرایط مهاجران در ایران خاطرنشان می‌کند: من فکر می‌کنم اوضاع مهاجران همیشه تابع شرایط سیاسی روز است. نگاه دولت‌ها به مهاجران در وضعیت آن‌ها خیلی مهم است. ما می‌بینیم که هر دولتی عملکردش درباره مهاجران متفاوت بوده است. البته در سال‌های اخیر اوضاع خیلی بهتر از گذشته بوده است.این کتاب‌فروش افغانستانی یکی از دغدغه‌های اصلی مهاجران در ایران را حسنه بودن روابط سیاسی دو کشور (ایران و افغانستان) می‌داند و می‌گوید: همواره مسائل سیاسی وضعیت مهاجران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. همیشه از کتاب‌های چاپ ایران در افغانستان استقبال می‌شوداز او درباره وضعیت کتاب در افغانستان و استقبال افغانستانی‌ها از کتاب‌های چاپ ایران سؤال می‌کنم، واعظی با بیان اینکه غالبا استقبال از کتاب‌های چاپ ایران خیلی خوب است، می‌گوید:، چون ایران یک کشور فارسی زبان (هم‌زبان) است، این بسیاری از مشکلات را حل کرده است. در سال‌های اول بعد از سقوط طالبان، استقبال فوق‌العاده‌ای از کتاب‌های چاپ ایران شد. بسیاری از کتاب‌های مربوط به افغانستان در ایران تجدید چاپ شد و حجم زیادی از آن کتاب‌ها به کابل رفت. اما در سال‌های اخیر این تب فروکش کرده است.به گفته این فروشنده کتاب در شهر‌های بزرگ افغانستان همیشه تقاضا برای کتاب‌های چاپ ایران وجود دارد: در سال‌های گذشته با توجه به کمبود کتاب‌های چاپ ایران و تقاضای زیاد از سوی خوانندگان افغانستانی برخی از کتاب‌های چاپ ایران بدون اجازه ناشر در کابل اسکن و چاپ می‌شد. اما در سال‌های اخیر که ارزش ریال سقوط کرده، تقاضا برای کتاب‌های اصلی چاپ ایران بیشتر شده است، یک علت این است که هزینه کپی کتاب‌ها در کابل بیشتر از قیمت روی جلد همان کتاب در ایران است. انتشارات بدخشانواعظی درباره انتشارات بدخشان که مدیریتش را عهده دار است نیز می‌گوید: این انتشارات ده سال قبل با هدف چاپ و توزیع کتاب‌های نویسندگان افغانستانی در ایران تاسیس شد. تاکنون نزدیک به چهل عنوان کتاب شامل چند دفتر شعر و داستان و کتاب‌های دیگری با موضوع تاریخ، جامعه و سیاست چاپ کرده‌ایم. اما وضعیت نابسامان نشر در یکی دو سال اخیر بر کار ما هم اثر گذاشته است. شاید اگر همسرم ایرانی نبود در کابل کتاب‌فروشی داشتماو با اشاره به اینکه بار‌ها به بازگشت به افغانستان و فعالیت انتشاراتی در آنجا فکر کرده است می‌گوید: زمانی که ما به ایران آمدیم، یک خانواده ۸ نفره بودیم، حالا از این خانواده چهار نفر باقی مانده و بقیه دوباره به افغانستان بازگشته‌اند. اما یکی از دلایلی که من در مشهد ماندگار شدم، ازدواج با یک خانم مشهدی بوده است. اگر ازدواج نکرده بودم، ایران نمی‌ماندم. احتمالا الان در کابل بودم و کار نشر را درکابل دنبال می‌کردم. تابلوی هیواد توجه وزیر خارجه افغانستان را جلب کرداز او درباره نام کتاب‌فروشی‌اش می‌پرسم، اینکه چرا هیواد را برای آن انتخاب کرده است، واعظی در‌این‌باره می‌گوید: من می‌خواستم اینجا پاتوقی برای هم‌وطنان ما باشد و یک اسم نمادین داشته باشد تا هم‌وطنانم متوجه شوند، اینجا یک افغانستانی فعالیت می‌کند. هیواد به معنای وطن هرچند که واژه فارسی نیست، اما برای هم‌وطنان ما واژه آشنایی است. کلمه هیواد غالبا توجه هم‌وطنان را جلب می‌کند. چند سال پیش آقای رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه وقت افغانستان که در یک سفر رسمی به مشهد آمده بودند، هنگام عبور از خیابان چمران (شعبه قبلی) متوجه تابلوی کتاب هیواد شده بود، توقف کرد و نیم ساعتی در فروشگاه ما حضور داشت. گفت با دیدن تابلوی هیواد دانستم که باید این فروشگاه به یک هم‌وطن تعلق داشته باشد. مسئول انتشارات بدخشان خاطرنشان می‌کند: مهم‌ترین اشتراک ایران و افغانستان موضوعات فرهنگی و زبانی است. اگر ما کمتر از ۲۰۰ سال است که به دو واحد مستقل سیاسی تقسیم شده‌ایم، اما قرن‌ها یک کشور واحد بوده‌ایم. الان هم مرز سیاسی ما را از هم جدا کرده، اما از نظر فرهنگی مرزی بین ما وجود ندارد. درست است که مهاجران در ایران مشکلاتی دارند، اما از نظر فرهنگی مشکلات ما در ایران بسیار کمتر است. برای همین است که می‌بینیم همین مهاجرانی که گاهی به شرایطشان در ایران منتقدند بازهم در ایران مانده‌اند و بسیاری از مشکلات فرهنگی را که احتمالا در جا‌های دیگر دارند در ایران ندارند.

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/2646


Share
نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها